English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6725 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
biotic element U عنصر زیستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chains U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
biologically U زیستی
organic U زیستی
biological U زیستی
subsistence U زیستی
bioluminescence U لومینانس زیستی
biologism U زیستی نگری
biological treatment U تسویه زیستی
biotic succession U تواتر زیستی
biosystem U سازگان زیستی
biosystem U نظام زیستی
biological system U سازگان زیستی
biophysical U زیستی- فیزیکی
biorhythm U چرخه زیستی
biosocial U زیستی- اجتماعی
biostimulant U محرک زیستی
biostimulant U انگیزای زیستی
existence load U بار زیستی
biogeography U جغرافیای زیستی
biotype U سنخ زیستی
biotonus U تونوس زیستی
biotic succession U پیاپی زیستی
biological system U نظام زیستی
biological shield U سپر زیستی
biological shield U حفاظ زیستی
bioerosion U فرسودگی زیستی
bioerosion U فرسایش زیستی
biofacies U رخساره زیستی
biological monitoring U فرابینی زیستی
biological clock U ساعت زیستی
life science U دانش زیستی
life science U علوم زیستی
life sciences U دانش زیستی
life sciences U علوم زیستی
biofeedback U پس خوراند زیستی
biogenesis U پدیدایی زیستی
biocinosis U مجتمع زیستی
biochemical U زیستی- شیمیایی
biological sciences U علوم زیستی
biological potential U توان زیستی
biological pollution U الودگی زیستی
biological magnification U بزرگنمایی زیستی
biological extinction U نابودی زیستی
biological extinction U انقراض زیستی
biological correlation U همبستگی زیستی
biological agent U عامل زیستی
bionics U علم فرایندای زیستی
biological classification U رده بندی زیستی
biogeochemistry U زمین شیمی زیستی
existence load U بار اقلام زیستی
bioinorganic chemistry U شیمی معدنی زیستی
bioclimatology U اقلیم شناسی زیستی
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
defense subsistence supply center U مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
agents U عنصر
agent U عنصر
isomeric U هم عنصر
masurium U عنصر 34
element U عنصر
elements U عنصر
member U عنصر
component U عنصر
components U عنصر
members U عنصر
trace element U عنصر کم مقدار
weak minded U سست عنصر
print element U عنصر چاپ
start element U عنصر شروع
processing element U عنصر پردازشی
shunt element U عنصر موازی
stop element U عنصر ایست
Elementarism U عنصر نگری
wallydraigle U سست عنصر
transition element U عنصر واسطه
tracer element U عنصر ردیاب
electronic element U عنصر الکترونیکی
thermocouple U عنصر حرارتی
tactical element U عنصر تاکتیکی
threshold element U عنصر استانهای
symmetry element U عنصر تقارن
service element U عنصر اداری
primordial element U عنصر ازلی
primitive element U عنصر اولیه
coupling element U عنصر پیوست
cryotron U عنصر برودتی
data element U عنصر داده
delay element U عنصر تاخیری
disafected person U عنصر نامطلوب
guest element U عنصر کم مقدار
inverse element U عنصر وارون
coupling element U عنصر اتصال
code element U عنصر رمز
chemical element U عنصر شیمیایی
picture element U عنصر تصویر
passive element U عنصر غیرعامل
nand element U عنصر نقیض و
minor constituent U عنصر جزئی
minor constituent U عنصر فرعی
logic element U عنصر منطقی
logic element U عنصر لاجیک
identity element U عنصر یکسانی
signal element U عنصر علامتی
abundant element U عنصر فراوان
absorbing element U عنصر جذب
abiotic element U عنصر نازیوه
abiotic element U عنصر بیجان
elements U عنصر عملیاتی
ingredients U عنصر سازنده
ingredient U عنصر سازنده
elements U عنصر اساس
element U عنصر عملیاتی
element U عنصر اساس
part U عنصر اصلی
titanium U عنصر فلزی
weak-kneed U سست عنصر
accommpanying element U عنصر همراه
acid forming element U عنصر اسیدی
acid forming element U عنصر اسیدساز
weaklings U سست عنصر
aqueous element U عنصر ابی
alloying element U عنصر الیاژ
alloying element U عنصر الیاژی
alloying agent U عنصر الیاژی
weakling U سست عنصر
weak kneed U سست عنصر
active element U عنصر فعال
active element U عنصر کنشی
active element U عنصر عامل
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
heating element U المان یا عنصر حرارتی
mental element of crime U عنصر روانی جرم
metal cutting element U عنصر براده برداری
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
primordial U عنصر نخستین اساسی
active element U عنصر عمل کننده
air defense element U عنصر پدافند هوایی
task element U عنصر اجرای عملیات
silicon U سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
strontium U عنصر سبک دو فرفیتی
pyrogen U عنصر قابل اشتعال
asterium U عنصر ویژه ستارگان
pixel U نقطه عنصر تصویری
physical element of crime U عنصر مادی جرم
fabric U بافته عنصر تار و پود
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
fabrics U بافته عنصر تار و پود
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
boron water U ابی که عنصر شیمیایی بردارد
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
element U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
jelly bean U ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
head U اولین عنصر داده در لیست بودن
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
elements U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
searches U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy U تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
searchingly U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
osmium U عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
searched U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti U عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atoms U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
lifo U سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
sequential U بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
ring U لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
chaining U جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
declarative statement U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
forward U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forwarded U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
Recent search history Forum search
2high dimentional task solution space
1compensation depth
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com